ترجمه مقاله

بلهوسی

لغت‌نامه دهخدا

بلهوسی . [ ب ُ هََ وَ ] (حامص مرکب ) بلهوس بودن . سبک رایی و گذارش وقت به آرزو و هوس بسیار. (ناظم الاطباء). و رجوع به بلهوس و بُل شود.
- بلهوسی داشتن ؛ آرزو و هوس بسیار داشتن . (ناظم الاطباء).
- بلهوسی کردن ؛ گذرانیدن وقت را به هوس و آرزوی بسیار. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله