ترجمه مقاله

بلکفد

لغت‌نامه دهخدا

بلکفد. [ ب ُ ک َ / ب ِ ک ِ ] (اِ) رشوت و پاره . (برهان ). رشوت . (لغت فرس اسدی ). رشوه و پاره که به قاضی و دیگران داده شود. (فرهنگ فارسی معین ). بلکفت . بلکفته . بلکفده :
بلحرب یار تو بْوَد از مرو تا نشابور
سوگند خور که در ره بلکفد او نخوردی .

بلعباس (از لغت فرس ).


ترجمه مقاله