ترجمه مقاله

بم

لغت‌نامه دهخدا

بم . [ ب َ ] (اِخ ) (شهرستان ...) یکی از شهرستانهای استان هشتم کشور و حدود آن بشرح زیر است : ازشمال به شهرستان کرمان و لوت زنگی احمد. از جنوب به کوهستان نمداد و شاه . از شرق به شهرستان زاهدان . از غرب به شهرستان جیرفت . هوای این شهرستان بر دو قسمت است : قسمت جلگه و دامنه ٔ نواحی کوهستانی . هوای قسمت جلگه و دامنه گرمسیر است و آب قرای آن از قنوات تأمین میشود. و محصول عمده ٔ آن غلات ، خرما، حنا، مختصر مرکبات است . در قسمت کوهستانی ، هوای نقاط مرتفع سردسیر است و آب اکثر قرای آن از چشمه و رودخانه و قنوات کوهستانی تأمین میشود. محصول عمده ٔ این نواحی غلات ، لبنیات و میوه مخصوصاً بادام کوهی است . قسمت مرکزی شهرستان دشت حاصلخیز است که متجاوز از سیصد آبادی نزدیک بهم در آن احداث شده . رودخانه ای که دارای آب دائم باشد در این شهرستان در قسمت جلگه وجود ندارد فقط در دره های مرتفع کوهستان رودخانه هائی جاریست که فقط در موقع بارندگی زیاد سیلاب آنها به کویر میرسد مانند رودخانه ٔ تهرود، رودخانه ٔ ده بکری ، رودخانه ٔ گراغان و غیره . شهرستان بم از سه بخش : مرکزی ، فهرج ، راین تشکیل شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
ترجمه مقاله