ترجمه مقاله

بنائی

لغت‌نامه دهخدا

بنائی . [ ب َ ] (اِخ ) لطفعلی بیک درباره ٔ او نویسد: مولانا بنائی ، پدرش معمار و خودش از اوساط ناس و از مردم هری و صاحب فضایل بسیار بود. وی به تحصیل علم و ادب رغبت کرد و از جمله ٔ اکابر شد. او از خطاطان و استادان موسیقی عصر خود گشت وبهمین جهت بر خود معجب بود و بمردم تکبر می نمود و بر اثر نفرت و بدگوئی مردم ، جلای وطن کرد و از هری به عراق و از عراق به آذربایجان سفر کرد و در تبریز بمصاحبت سلطان یعقوب خان درآمد و بیشتر اشتغال وی بسرودن شعر بود. امیر علی شیر نوائی از او دل خوش نداشت و مهاجرت وی از هری بدین جهت بود. پس از درگذشت یعقوب به خراسان بازگشت و در ایام شاهی بیگ خان اوزبک مکرم شده بمرتبه ٔ قاضی عسکر و صدر محترم رسید و بعد از وی با طایفه ٔ او بود و در جنگ ازبک با طایفه ٔ صوفیه درگذشت . سبک وی در اواخر پیروی از سعدی و حافظ بود و بیشتر دیوانش در استقبال از غزلیات این دو شاعر بزرگ است . و در اشعار حالی تخلص نموده . این قطعه از اوست :
دخترانی که فکر بکر منند
هر یکی را بشوهری بدهم
هرکه کابین نداد و عنین بود
زو ستانم بدیگری بدهم .
(از آتشکده ٔ آذر صص 151-152 و مجالس النفائس صص 232-233).
و رجوع به رجال حبیب السیر و کتاب از سعدی تا جامی و ریحانةالادب و قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله