ترجمه مقاله

بنج ده

لغت‌نامه دهخدا

بنج ده . [ ب َ دِه ْ ] (اِخ ) پنج دیه نزدیک بهم از نواحی مروالرود از نواحی خراسان بود که در ابتدا مجزا بود و سپس بتدریج بر اثرعمران بهم متصل گردید و هر کدام بمنزله ٔ محله ای از آن باشد. یاقوت گوید: بسال 617 هَ . ق . پیش از تسلطتاتار بر خراسان و کشتار مردم آن سامان آنجا را ترک کردم در حالی که از آبادترین بلاد خراسان بودند. و اما بعد حمله ٔ مغول به چه صورت درآمد نمیدانم . و معرب آن فنج دیه است . و منسوب بدان فنجدیهی است . سمعانی منسوب بدانجا خمقری مخفف خمس قریه آورده و گاه منسوب آن بتخفیف پندهی گفته شده است . (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله