ترجمه مقاله

بندق هندی

لغت‌نامه دهخدا

بندق هندی . [ ب ُ دُ ق ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رته . (الفاظ الادویه ). رته است و آن دانه هایی است بقدر فندق و پوست صیقلی و صلب و بادقت و شفاف و تیره رنگ و مایل به اندک سبزی ومغز او سفید، مایل بزردی . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ثمری است به مقدار فندق که آنرا رته گویند. و رنگ آن بسیاهی زند گویند که اگر آنرا بکوبند و بپرورانند و داخل سرمه کنند و در چشم کشند، احولی را ببرد. (آنندراج ). بفارسی آنرا رته گویند. منافع عجیب دارد خصوصاً در حق چشم . (منتهی الارب ). خصی ابلیس . تخم ابلیس .
ترجمه مقاله