بندق شکستنلغتنامه دهخدابندق شکستن . [ ب ُدُ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از بوسه دادن است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ فارسی معین ).