ترجمه مقاله

بندگان

لغت‌نامه دهخدا

بندگان . [ ب َ دَ / دِ ] (اِ) جمع بنده :
خدای را نستودم که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش بسود.

رودکی .


بندگان گناه کنند و خداوندان درگذرند. (تاریخ بیهقی ). وبدست بندگان جز سعی و جهدی به اخلاص نباشد. (کلیله ودمنه ).
بندگان را که از قدر حذر است
آن نه زیشان که آن هم از قدر است .

سنایی .


رجوع به بنده شود.
ترجمه مقاله