ترجمه مقاله

بند ساختن

لغت‌نامه دهخدا

بند ساختن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) گرفتار کردن . پای بند ساختن :
بر آن دل شد که لعبی چند سازد
بگیرد شاه نو را بند سازد.

نظامی .


ترجمه مقاله