ترجمه مقاله

بنکدار

لغت‌نامه دهخدا

بنکدار. [ ب ُ ن َ ](نف مرکب ) کسی که مأکولات از قبیل پنیر و کشک و روغن و برنج و حبوبات و جز آنها را جهت فروش ذخیره کرده احتکار می نماید. (از ناظم الاطباء). کسی که مأکولات از قبیل پنیر و کشک و روغن و برنج و حبوب و جز آنها را جهت فروش ذخیره کند. (فرهنگ فارسی معین ). || کسی که بنشن فروشد. (فرهنگ فارسی معین ). بنشن فروش . || عمده فروش . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله