ترجمه مقاله

بنکن

لغت‌نامه دهخدا

بنکن . [ ب َ ک َ ] (اِ) آهنی باشد پهن و دسته ای از چوب بر آن نصب کرده باشند و بهر دو طرف آن دو ریسمان بندند. یک شخص دسته ٔ آنرا و دیگری ریسمانها را بگیرند و زمین را بدان هموار کنند و به عربی آنرا مسواة و منسقه خوانند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) . و با این شرح معلوم میشود که به فتح صحیح نیست و بضم اولی است چه معنی آن بن کن یعنی بیخ کن است . (انجمن آرا) (آنندراج ).
ترجمه مقاله