ترجمه مقاله

بنی

لغت‌نامه دهخدا

بنی . [ ب ِ ] (ع اِ) ممال بنا. بناء ساختمان . (فرهنگ فارسی معین ) : و تدبیرهای دیگر که یک بیک نماند آن مرد بنا تواند ساخت پس او لطیف تر باشد و عزیز از بنی . اما آن لطف در نظر نمی آید. (فیه مافیه چ دانشگاه ص 313).
- بنی کردن ؛ بنا کردن :
به ذات ایزد توحید او و حرمت دین
به حق کعبه و آن کس که کعبه کرد بنی .

ادیب صابر.


سخن را از در دیگر بنی کرد
نوازش می نمود و صبر میکرد.

نظامی .


ترجمه مقاله