ترجمه مقاله

بهاربند

لغت‌نامه دهخدا

بهاربند. [ ب َ ب َ ] (اِ مرکب ) مکان تابستانی که بالای او باز باشد و شبها اسبان در آنجا بندند و این از اهل زبان بتحقیق پیوسته . ودر محاوره جایی که اسبان را در موسم بهار در آنجا بندند. (آنندراج ). طویله ٔ بی سقف که در فصل بهار و تابستان چارپایان را در آن بندند. باربند. بهاربند. (فرهنگ فارسی معین ). || خانه ٔ هوادار که فصل بهار در آن نشینند. (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله