ترجمه مقاله

بهروج

لغت‌نامه دهخدا

بهروج . [ ب ِ ] (اِ مرکب ) نوعی از بلور کبود است در نهایت لطافت و صافی و خوشرنگ و کم قیمت . (برهان ). بهروجه . بهروز. بهروزه . نوعی از بلور کبود است که کم بها و برنگ پیروزه است . (آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ) (از ناظم الاطباء) (از الجماهر بیرونی ص 173). بهروز. پهلوی . «وهروچ » . نوعی بلور کبود شفاف و کم قیمت . (فرهنگ فارسی معین ). بهروجه . بهروز. بهروزه . رجوع به همین کلمات شود. || کندر هندی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (فرهنگ فارسی معین ) .
ترجمه مقاله