بهشت سیما
لغتنامه دهخدا
بهشت سیما. [ ب ِ هَِ ] (ص مرکب ) بهشتی روی . بهشت رو. از اسمای محبوب است . (از آنندراج ). بهشت روی . (ناظم الاطباء). زیباروی :
نظر بزلف و خط آن بهشت سیما کن
شکسته ٔ قلم صنع را تماشا کن .
رجوع به بهشت رو و بهشتی روی شود.
نظر بزلف و خط آن بهشت سیما کن
شکسته ٔ قلم صنع را تماشا کن .
صائب (از آنندراج ).
رجوع به بهشت رو و بهشتی روی شود.