بهله دار
لغتنامه دهخدا
بهله دار. [ ب َ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) آنکه دارای دستکش شکاری بود. (ناظم الاطباء). || در صفات کمر مستعمل است . (آنندراج ) :
دست طمع برید ز نخل حیات خویش
هرکس که دوراز آن کمر بهله دار ماند.
مگذر ز حسن ترک که در گوشمال دل
دستی دگر بود کمر بهله دار را.
دست طمع برید ز نخل حیات خویش
هرکس که دوراز آن کمر بهله دار ماند.
فطرت (از آنندراج ).
مگذر ز حسن ترک که در گوشمال دل
دستی دگر بود کمر بهله دار را.
صائب (از آنندراج ).