ترجمه مقاله

بهمی

لغت‌نامه دهخدا

بهمی . [ ب ُ ما ] (ع اِ) گیاهی است شبیه به نبات جو، بهماة، یکی یا واحد و جمع در وی یکسان است ، و الف آن برای تأنیث ، پس منون نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).نباتی است شبیه به نبات جو و از آن کوتاه تر و باریکتر و خوشه ٔ آن شبیه به شیلم و منبتش مواقع سایه ناک است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نصل . صُفار. دیو گندم .
ترجمه مقاله