ترجمه مقاله

به لیمو

لغت‌نامه دهخدا

به لیمو. [ ب ِه ْ ] (اِ مرکب ) درختچه ای با برگی معطر بته یا درختچه ای است که برگ معطر دارد، با ساقی چون ساق مو و شاخهای سخت باریک و برگهای چون برگ بید ولی درشت یعنی زبر و خشک تر و شکننده تر از برگ بید و خزان کند. || قسمی ریحان و آن بته ای است تا دو ذرع و بیشتر و برگهای چون نعناع دارد و از نعناع باریکتر است برگها بوی خوش دارند و در گلدانها نگاهدارند و پایاست یعنی در یکسال و دو سال خشک شود. (یادداشت مؤلف ). || شربتی از آب به با شکر و آب لیمو بقوام آورده . شربتی که از آب جوشانیده و بقوام آمده بهی (به ) کنند و چاشنی آن از آب لیمو باشد. (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله