ترجمه مقاله

بودنه

لغت‌نامه دهخدا

بودنه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ) پرنده ای است که آنرا تیهو میگویند و بعضی گویند پرنده ای است که شبیه به تیهو لیکن کوچکتر از او است و آنرا بعربی سلوی خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). سیرک . بدیده . ورتیج . سمانه . سمانی . بلدرچین . قتیل الرعد. (یادداشت بخطمؤلف ) : و طعام ، سخت لطیف و نازک و اندک باید و دراج و تیهوج موافق تر و بودنه همه ٔ بیماریهای معده را... سخت سودمند است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله