ترجمه مقاله

بونده

لغت‌نامه دهخدا

بونده .[ ب ُ وُ دَ / دِ ] (ص ) آهسته . (رشیدی ) (جهانگیری ). مرد آهسته و باتمکین . (برهان ). مرد آهسته و با هیبت و نخوت . (انجمن آرا). مرد باحیا و باشرم . سلیم و ملایم . باوقار و باتمکین . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
ترجمه مقاله