ترجمه مقاله

بوهة

لغت‌نامه دهخدا

بوهة. [ هََ ] (ع اِ) چرغ افتاده پر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مؤنث بوه . (از اقرب الموارد). و رجوع به بوه شود. || مرد لاغر و سبک و گول و بی خیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جغد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || صوف واخیده ٔ دوات که هنوز تر نکرده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پشم واخیده ٔ دوات که هنوز تر نکرده باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هرچه که آنرا باد در هوا بپراکند از خاک و پر و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هرچه باد در هوا از خاک و پر و جز آن بپراند. (ناظم الاطباء). و قولهم : صوفةفی بوهة، یراد بها الهباء المنثور، الذی یری فی الکوة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله