بچنگ آمدن
لغتنامه دهخدا
بچنگ آمدن . [ ب ِ چ َ م َ دَ ] (مص مرکب ) به دست آمدن . نصیب شدن :
ز گستردنیها و از بوی و رنگ
ببین تا ز گنجت چه آید بچنگ .
و رجوع به چنگ شود.
ز گستردنیها و از بوی و رنگ
ببین تا ز گنجت چه آید بچنگ .
فردوسی .
و رجوع به چنگ شود.