ترجمه مقاله

بچکم

لغت‌نامه دهخدا

بچکم . [ ب َ ک َ ] (اِ) بجکم . گز کمان . تیر کمان . (فرهنگ لغات شاهنامه ). || خانه ٔ تابستانی . اوبانه . (اوبهی ) (فرهنگ شعوری ). ایوان و بارگاه . پشکم . خانه ٔ تابستانی که اطراف آن را شبکه کرده باشند. (برهان قاطع). غرد. بادغرد. زیرزمین :
از تو خالی نگارخانه ٔ جم
فرش دیبا کشیده در بچکم .

رودکی .


هزاران بدش اندرون طاق و خم
به بچکم درش نقش باغ ارم .

فردوسی .


ترجمه مقاله