ترجمه مقاله

بژن

لغت‌نامه دهخدا

بژن . [ ب َ ژَ ] (اِ) گِل و لای تیره و متعفن باشد که در بن حوضها و جویها بهم رسد. (برهان ) (مجمع الفرس ) (فرهنگ شعوری ) (اوبهی ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). آن را لای ، لجن ، لژن گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (شعوری ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). خرد. خر. خره . و رجوع به لای شود.
ترجمه مقاله