ترجمه مقاله

بکار آب بودن

لغت‌نامه دهخدا

بکار آب بودن . [ ب ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از دایم الخمر بودن است یعنی پیوسته شراب خوردن . (برهان ) (مؤید الفضلاء). آشامیدن پی در پی . (ناظم الاطباء). کنایه از دایم الخمربودن . (آنندراج ). کنایه از مشهور بودن بشرب باشد. (انجمن آرا). و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 156 شود.
ترجمه مقاله