ترجمه مقاله

بکردن

لغت‌نامه دهخدا

بکردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص ) کردن :
مادر می را بکرد باید قربان
بچه ٔ او را گرفت و کرد بزندان .

رودکی .


پیر فرتوت گشته بودم سخت
دولت تو مرا بکرد جوان .

رودکی .


و رجوع به کردن شود.
ترجمه مقاله