ترجمه مقاله

بیانی

لغت‌نامه دهخدا

بیانی . [ ب َ ] (اِخ ) از جمله ٔ شعرای زمان سلطان یعقوب خان است و شخص دردمند و مستمند و خوش طبع بود و این مطلع از اوست :
چون کنم کز روزه سرو من خلالی گشته است
روی چون ماه تمام او هلالی گشته است .
هر کجا داغی است تنها بر دل افکار ماست
گلبن دردیم و گلهای ملامت بار ماست .
یکشبی گفتی مرو در خواب بیدارم هنوز
سالها شد کآن سخن را پاس میدارم هنوز.

(مجالس النفائس ص 300).


ترجمه مقاله