بیت الحرم
لغتنامه دهخدا
بیت الحرم . [ ب َ تُل ْ ح َ رَ ] (اِخ ) بیت الحرام . بیت العتیق . بیت اﷲ. خانه ٔ خدای :
تا بوستان بسال بهشت ارم شود
صحرا زعکس لاله چو بیت الحرم شود.
تیغ دودستی زند بر عدوان خدای
همچو پیمبر ز دست بر در بیت الحرم .
او جدا کرد آن کسانی را سر از تن بی خلاف
کز جفا بیحرمتی کردند در بیت الحرم .
نه کبوتر که امان یافت ز تیغ
به ادب خاصه ٔ بیت الحرم است .
رجوع به ماده ٔ قبل و رجوع به ذیل حج شود.
تا بوستان بسال بهشت ارم شود
صحرا زعکس لاله چو بیت الحرم شود.
منوچهری .
تیغ دودستی زند بر عدوان خدای
همچو پیمبر ز دست بر در بیت الحرم .
منوچهری .
او جدا کرد آن کسانی را سر از تن بی خلاف
کز جفا بیحرمتی کردند در بیت الحرم .
سنایی .
نه کبوتر که امان یافت ز تیغ
به ادب خاصه ٔ بیت الحرم است .
خاقانی .
رجوع به ماده ٔ قبل و رجوع به ذیل حج شود.