ترجمه مقاله

بیجه

لغت‌نامه دهخدا

بیجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِ) معشوقه کلمه ٔ فارسی است و این مصغر و مخفف بی بی است . (غیاث ). (از تاج العروس ) (یادداشت بخط مؤلف ). و هو العرس و العرس حائط بین حائطی البیت الشتوی لایبلغ به اقصی لیکون ادنی و انما یکون ذلک بالبلاد الباردة. (قاموس از یادداشت بخط مؤلف ). بمعنی عرس است و آن دیواری است که مابین دو دیوار خانه ٔ سرمایی نهند و بنهایت نرسانند و مسقف سازند تا آنجا گرم تر شود. (منتهی الارب ) (یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به بیچه و عرس شود.
ترجمه مقاله