ترجمه مقاله

بیخ کنی

لغت‌نامه دهخدا

بیخ کنی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) استیصال یعنی از بیخ برآوردن . (آنندراج ). استیصال و از ریشه برکنی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله