ترجمه مقاله

بیدبن ساله

لغت‌نامه دهخدا

بیدبن ساله . [ بی ب ُ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) اسدی در فرهنگ ، ذیل کلمه ٔ فوق گوید، کهن سالخورده بود (یعنی بیدبن ساله مجموعاً بمعنی کهن سالخورده است مطلق )، سپس قطعه ٔ ذیل را از رودکی شاهد می آورد :
زمانی برق پرخنده زمانی ابر پرناله
چنان مادر ابر سوک عروس سیزده ساله
و گشته زین پرند سبز شاخ بیدبن ساله
چنانچون اشک مهجوران نشسته ژاله بر ژاله .
مؤلف در یادداشتی نوشته اند: یعنی بیدبن یکساله بیدبن جوان . و در یادداشت دیگر در معنی منقول از اسدی تردید کرده و نوشته اند من نمیدانم چگونه این کلمه مرکب از بید (خلاف ) و بن (اصله ) و ساله (بمعنی سنه ) بمعنی سالخورده ٔ مطلق میباشد و از دو بیت بالا ظاهر میشود که معنی بید هم که «خلاف » باشد مقصوداست . پس بن ساله بمعنی کهن و سالخورده است معهذا بودن کلمه ٔ ساله در قافیه ٔ مصراع دوم و تکرار آن در مصراع سوم از هر شاعری بعید است مگر اینکه واقعاً بن ساله (با حرکت غیرمعلوم بن ) کلمه ٔ مفرد باشد بمعنی کهن و سالخورده . واﷲ اعلم .
ترجمه مقاله