ترجمه مقاله

بیز

لغت‌نامه دهخدا

بیز. [ ب َ ] (ع مص ) هلاک گردیدن و زنده ماندن (از اضداد است ). (از تاج العروس ) (منتهی الارب ): بیوز؛ هلاک شدن . فلان لاتبیز (صحیح : لاتتیز رمیته . تاج العروس )؛ یعنی زنده نمی ماند شکار زخم خورده ٔ او. (منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ). || منحرف شدن . (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
ترجمه مقاله