ترجمه مقاله

بیستار

لغت‌نامه دهخدا

بیستار. (ضمیر مبهم ، از اتباع ) فلان و بهمان . (جهانگیری )(رشیدی ). مانند فلان و بهمان و همچنانکه فلان و بهمان را گاهی با هم و گاهی جدا از هم گویند بیستار را نیز گاهی با باستار (بیستار و باستار) و گاهی جدا گویند، و گاهی با فلان هم میگویند همچو فلان و بیستار. (برهان ). چون نام کسی و یا چیزی را بطور مبهم خواسته باشند بیان کنند این کلمه را ذکر میکنند. و فلان و بهمان و بیستار میگویند. (از ناظم الاطباء). اما در تداول امروز فلان و بیسار گویند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
- بیستار و باستار (اتباع مبهم ) ؛ فلان و بهمان . (از انجمن آرا).
|| زیاد. (ناظم الاطباء)
ترجمه مقاله