بیشی کردن
لغتنامه دهخدا
بیشی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فزونی نمودن . برتری کردن . مقام والاتر طلبیدن . سبقت گرفتن . برتری یافتن : خدای تعالی او را چندان قوت داده بود که خلق بر وی بیشی نتوانستی کردن . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
حاسدم بر من همی بیشی کند این زو خطاست
بفسرد چون بشکفد گل پیش ماه فرودین .
حاسدم بر من همی بیشی کند این زو خطاست
بفسرد چون بشکفد گل پیش ماه فرودین .
منوچهری .