ترجمه مقاله

بیطاری

لغت‌نامه دهخدا

بیطاری . [ ب َ ] (حامص ) بیطرة. دانش پزشکی ستوران . دانش بیطار. کار بیطار. دانش معالجه ٔ امراض مواشی و دواب . (یادداشت مؤلف ). علمی که بدان رنجهای ستور را مداوا کنند. (ناظم الاطباء) :
کسی ز عیسی مریم نجست بیطاری .

کمال اسماعیل .


- بیطاری کردن ؛ مداوا کردن رنجهای ستور را. (ناظم الاطباء)
ترجمه مقاله