ترجمه مقاله

بی خواهش

لغت‌نامه دهخدا

بی خواهش . [ خوا / خا هَِ ] (ق مرکب ، ص مرکب ) بی خواستاری . بی طلب . || بی مقصود و بی قصد. (ناظم الاطباء). || بی اراده و بی میل . (ناظم الاطباء). بی خواهانی . || بی طوع و بی رغبت . (آنندراج ).
ترجمه مقاله