ترجمه مقاله

بی دررو

لغت‌نامه دهخدا

بی دررو. [ دَرْ، رَ / رُو ] (ص مرکب ) (از: بی + در + رو) بی دررفت . بی مفر. بی مخرج . بن بست : کوچه ٔ بی دررو. رجوع به دررو شود. || (اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک ) گرمائی که در دستگاهی بکاررود و از آن هیچ کاسته نشود. (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله