ترجمه مقاله

بی ذوق

لغت‌نامه دهخدا

بی ذوق . [ ذَ / ذُو ] (ص مرکب ) (از: بی + ذوق ) بی مزه .(ناظم الاطباء). || بی سلیقه . آنکه مابین خوبی و بدی فرق نگذارد. (ناظم الاطباء). آنکه قوه ٔ تمیز زیبائی و جمال ندارد. (یادداشت مؤلف ). آنکه نتواند زیبائیها را احساس کند. مقابل با ذوق :
گر ذوق نیست ترا کژطبع جانوری .

سعدی .


رجوع به ذوق شود.
ترجمه مقاله