ترجمه مقاله

بی شبهت

لغت‌نامه دهخدا

بی شبهت . [ ش ُ هََ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) (از: بی + شبهت ، از شبهة «عربی ») بی شک . بی تردید : و هر راز که ثالثی در آن محرم نشود هرآینه از اشاعت مصون ماند و باز آنکه بگوش سیمی رسید بی شبهت در افواه افتد. (کلیله و دمنه ). اگر خار در چشم متهوری مستبد افتد و در بیرون آوردن آن غفلت بورزد... بی شبهت کور شود. (کلیله و دمنه ). رجوع به شبهت شود. || حلال . بدون شبهه ٔ شرعی : در هر سفری ما را ازین بیارند تاصدقه که خواهیم کرد حلال بی شبهت باشد از این فرمائیم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 521). رجوع به شبهه شود.
ترجمه مقاله