ترجمه مقاله

بی شکه

لغت‌نامه دهخدا

بی شکه . [ ش ُ ک ُه ْ ] (ص مرکب )بی شکوه . بی تشریفات . بی کبکبه و دستگاه :
خانه ٔ هرکه روی بی شکه آن خانه تراست .

سوزنی .


رجوع به شُکُه ْ شود.
ترجمه مقاله