ترجمه مقاله

بی طلب

لغت‌نامه دهخدا

بی طلب . [ طَ ل َ ] (ص مرکب ) (از: بی + طلب ) بدون خواهش .بی اذن . بی اجازت . (ناظم الاطباء). رجوع به طلب شود.
ترجمه مقاله