بی طهور
لغتنامه دهخدا
بی طهور. [ طَ ] (ص مرکب ) ناپاک . بی طهارت :
غره مشو بدانکه ترا طاهر است نام
طاهر نباشد آنکه پلید است و بی طهور.
رجوع به طهور شود.
غره مشو بدانکه ترا طاهر است نام
طاهر نباشد آنکه پلید است و بی طهور.
ناصرخسرو.
رجوع به طهور شود.