ترجمه مقاله

بی مانند

لغت‌نامه دهخدا

بی مانند.[ ن َن ْ ] (ص مرکب ) (از: بی + مانند) بی مثل و بی نظیر. (آنندراج ). بی نظیر. بی عدیل . (ناظم الاطباء). بی جفت .بی همتا. بی شبه . بی کفو. بی مثال . بی بدیل . بی بدل . (یادداشت مؤلف ). قیوم . قیام . (منتهی الارب ) :
به اصل و نسل و شرف زین و فخر هر شمسی
وی است از همگان بی نظیر و بی مانند.

سوزنی .


صانع نقشبند بی مانند
که همه نقش او نکو آید.

سعدی .


|| فسخ شده . || محوشده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله