بی هنر شدن
لغتنامه دهخدا
بی هنر شدن . [ هَُ ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بی مایه و بی کمالات و فضایل و مزایای علمی و عملی گشتن :
گر او بی هنر شد هم از پشت ماست
دل ما بر آن راستی بر گواست .
گر او بی هنر شد هم از پشت ماست
دل ما بر آن راستی بر گواست .
فردوسی .