ترجمه مقاله

بی سیم

لغت‌نامه دهخدا

بی سیم . (ص مرکب ) (از: بی + سیم = نقره ٔ مسکوک ) بی پول . (یادداشت مؤلف ) : عاشقان بی سیم را شب خوش که هرکه را این نسیم باید دست و دامن پرسیم شاید. (از مقامات حریری ). || بدون سیم . بدون مفتول . (فرهنگ فارسی معین ). مقابل باسیم . || (اِ مرکب ) دستگاهی که بدون سیم امواج صوت را بمواضع دور انتقال دهد: تلگراف بیسیم . تلفن بیسیم . || بی سیم (اداره ٔ کل ...) ایجاد بیسیم در آغاز دوره ٔ رضاشاه بعهده ٔ وزارت جنگ محول شد و نخستین بنای بیسیم ایران در سال 1303 هَ. ش . به اتمام رسید و مدرسه ٔ بی سیم کل قشون اوائل سال 1304 تأسیس گردید. از نیمه ٔ سال 1304 نصب دستگاه فرستنده ٔ 20 کیلوواتی موج بلند و مرکز نیروی آن آغاز شد. قسمت گیرنده نیز در جوار پست فرستنده قرار گرفت . در فروردین ماه 1305 نصب دستگاه مزبور خاتمه یافت و آزمایشهای مقدماتی شروع و در ششم اردیبهشت 1305 دستگاه مزبور افتتاح شد. نصب دستگاههای بیسیم شهرهای تبریز، مشهد، شیراز، کرمان ، خرمشهر، و کرمانشاه که درسال 1304 شروع شده بود در نیمه ٔ سال 1305 خاتمه یافت . در دیماه 1305 کلیه ٔ دستگاههای بی سیم تهران و شهرستانها با کارمندانی که برای اداره ٔ آنها تربیت شده بودند به اختیار وزارت پست و تلگراف گذاشته شدند. درآبانماه 1309 دستگاه گیرنده و موج کوتاه و در تیرماه 1336 هَ .ش . برای مکالمات با خارج از کشور فرستنده ٔ 20 کیلوواتی افتتاح شد. (از فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله