ترجمه مقاله

بی شره

لغت‌نامه دهخدا

بی شره . [ ش َ رَه ْ ] (ص مرکب ) (از:بی + شره ) بی آز و طمع. بدون حرص و آز :
بغرض دوستی مکن که خواص
درس والتین بی شره نکنند.

خاقانی .


رجوع به شره شود.
ترجمه مقاله