ترجمه مقاله

بی قبا

لغت‌نامه دهخدا

بی قبا. [ ق َ ] (ص مرکب ) (از: بی + قبا) لخت . بی جامه :
چون بی بقاست این سفری خانه اندرو
باکی مدار هیچ گرت پشت بی قباست .

ناصرخسرو.


رجوع به قبا شود.
ترجمه مقاله