ترجمه مقاله

بی مددی

لغت‌نامه دهخدا

بی مددی . [ م َ دَ ] (حامص مرکب ) بی یار و یاور بودن . نداشتن مددکار :
کز بی مددی و بی سپاهی
کردم بفریب صلحخواهی .

نظامی .


در خیال دروغ بی مددیست
راستی حکم نامه ٔ ابدیست .

؟


ترجمه مقاله