بی چار
لغتنامه دهخدا
بی چار. (ص مرکب ) مخفف بیچاره :
هوا پود شد برف چون تار گشت
سپه را از آن کار بیچار گشت .
بگرد عالم آوارم تو کردی
چنین بدروز و بیچارم تو کردی .
هوا پود شد برف چون تار گشت
سپه را از آن کار بیچار گشت .
فردوسی .
بگرد عالم آوارم تو کردی
چنین بدروز و بیچارم تو کردی .
؟