ترجمه مقاله

بی گواه

لغت‌نامه دهخدا

بی گواه . [ گ ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بی دلیل . بی برهان . بدون گواه :
بدستور دانا چنین گفت شاه
که دعوی خجالت بود بی گواه .

سعدی .


و رجوع به گواه شود.
ترجمه مقاله